اساندپی ۵۰۰: شاخصی که همین حالا باید زیر نظر بگیرید.
با بهبود شاخصهای سهام آمریکا پس از عقبنشینی دونالد ترامپ از اعمال تعرفهها — تنها چند هفته پس از یک اصلاح ۲۰ درصدی — میتوان گفت که احتیاط اکنون حرف اول را میزند. اگرچه ریسکهای خبری تا حدی کاهش یافتهاند، اما بازارها همچنان در فضایی آکنده از ابهامات ژئوپولیتیکی و اقتصادی حرکت میکنند.در چنین شرایطی که تصویر بنیادی بازار چندان شفاف نیست، تحلیل تکنیکال عینی میتواند نقش مهمی در ایجاد وضوح ایفا کند — نه از طریق پیشبینیهای قطعی، بلکه با ایجاد ساختار و تمرکز.
چارچوب سنتی تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال سنتی صرفاً درباره رسم خطوط بر روی نمودار نیست — بلکه درباره درک رفتار قیمت با استفاده از ابزارهایی است که به ما کمک میکنند واقعبینانه عمل کنیم. سطوح ساختاری، خطوط روند و چند میانگین متحرک ساده ممکن است ابتدایی به نظر برسند، اما به دلیل اثربخشی در طول زمان، همچنان جایگاه ویژهای در تحلیل دارند: آنها به ما کمک میکنند در میان آشفتگی بازار، نظم و معنا بیابیم.
در شاخص S&P 500، چندین سطح ساختاری کلیدی وجود دارد که باید در هر تحلیل جدی مدنظر قرار گیرد. این سطوح شامل سقفهای پیش از ریزش در فوریه، کفهای قیمتی در آوریل و همچنین دو سطح میانی است — سطوح حمایتی که پس از شکسته شدن به مقاومت تبدیل شدند و در جریان بازگشتهای قیمتی بین فوریه تا آوریل قابل مشاهده بودند. این سطوح به مثابه نشانههایی در ذهن جمعی بازار باقی ماندهاند.
ترسیم یک خط روند نزولی از طریق اوجهای نوسانی طی دوره اصلاح قیمتی، دید خوبی از روند غالب نزولی به ما ارائه میدهد. در عین حال، اخیراً یک روند صعودی ملایم از کفهای آوریل در حال شکلگیری است که الگوی گُوِهای (wedge) یا مثلثی در نمودار به وجود آورده — الگویی که دامنه نوسانات در آن در حال کاهش است و جدال خریداران و فروشندگان را نشان میدهد.افزودن میانگینهای متحرک ساده مانند ۵۰ روزه و ۲۰۰ روزه به تحلیل میتواند بسیار مفید باشد. هرچند این ابزارها ذاتاً اندکی تأخیری هستند، اما نمای روشنی از جایگاه قیمت نسبت به مومنتوم اخیر و تمایلات بلندمدت بازار ارائه میدهند.
نمودار کندلی روزانه US500
عملکرد گذشته شاخص قابل اطمینانی برای نتایج آتی نیست.
اندیکاتوری که باید زیر نظر داشت
در شرایط فعلی که شاخص S&P 500 تلاش میکند جایگاه خود را بازپس بگیرد، میتوان گفت که مهمترین اندیکاتوری که باید به آن توجه داشت نه میانگینهای متحرک است و نه شاخصهایی مانند RSI — بلکه میانگین قیمت وزنی حجمی لنگر شده (Anchored VWAP) میباشد.
Anchored VWAP ابزاری بسیار موثر برای شفافتر کردن فضای بازار و تشخیص جریان غالب معاملات — چه در سمت خریداران و چه فروشندگان — است. این اندیکاتور نشان میدهد از زمان یک رویداد خاص، میانگین قیمت خرید یا فروش معاملهگران، با در نظر گرفتن حجم معاملات، چه بوده است. برخلاف VWAP معمولی که به صورت روزانه بازنشانی میشود، VWAP لنگر شده این امکان را فراهم میکند که یک تاریخ یا نقطه عطف مهم انتخاب شده و رفتار قیمت نسبت به آن بررسی شود.
با لنگر کردن VWAP به سقفهای قیمتی فوریه، میتوانیم روند عملکرد بازار نسبت به آن اوجها را دنبال کنیم. این خط لنگر شده به عنوان نوعی نیروی جاذبه عمل میکند — میانگین قیمت خریدارانی که پیش از آغاز روند نزولی وارد بازار شده بودند را نشان میدهد. اگر قیمت زیر این خط باقی بماند، به این معناست که این خریداران همچنان در وضعیت زیان قرار دارند و احتمالاً تمایل کمتری به پذیرش ریسکهای جدید خواهند داشت. در چنین شرایطی، فروشندگان همچنان دست بالا را دارند.
در مقابل، با لنگر کردن VWAP به کفهای قیمتی آوریل، میتوانیم میانگین قیمت خریدارانی که با هدف بهرهبرداری از برگشت بازار وارد شدهاند را محاسبه کنیم. اگر قیمت بالاتر از این سطح حفظ شود، نشاندهنده آن است که این گروه از معاملهگران در سود قرار دارند و احتمالاً تمایل به خرید در اصلاحات قیمتی را حفظ خواهند کرد.
در حال حاضر، شاخص S&P 500 در یک جدال میان این دو سطح VWAP لنگر شده قرار گرفته است. یکی نمایانگر فشار فروش و دیگری نماد امید به بازگشت است. این وضعیت قیفشکلی که در نمودار ایجاد شده برای همیشه دوام نخواهد داشت؛ در نهایت، قیمت یکی از این دو سطح را پشت سر خواهد گذاشت و پاسخ روشنی درباره برتری خریداران یا فروشندگان به دست خواهد آمد.
آیا فروشندگان دیرهنگام از اوجهای فوریه قدرت خواهند گرفت یا خریداران خوشبین از کفهای آوریل؟ پاسخ این پرسش بهزودی مشخص خواهد شد.
نگاه خود را به سطوح VWAP لنگر شده حفظ کنید — آنها داستان واقعی بازار را بازگو میکنند.
نمودار کندلی روزانه US500
عملکرد گذشته شاخص قابل اطمینانی برای نتایج آتی نیست.
سلب مسئولیت:
این محتوا صرفاً برای اهداف اطلاعرسانی و آموزشی ارائه شده است و به هیچ عنوان مشاوره مالی یا سرمایهگذاری تلقی نمیشود. این اطلاعات، شرایط مالی فردی یا اهداف سرمایهگذاری هیچ سرمایهگذاری را در نظر نمیگیرد. همچنین، اطلاعات مربوط به عملکرد گذشته، شاخصی قابل اعتماد برای پیشبینی نتایج آینده نیست. کانالهای رسانههای اجتماعی برای ساکنان بریتانیا مناسب نمیباشند.
اسپرد بتها و قراردادهای مابهالتفاوت (CFDها) ابزارهای مالی پیچیدهای هستند و به دلیل استفاده از اهرم، دارای ریسک بالایی برای از دست دادن سریع سرمایه میباشند. ۸۳٪ از حسابهای سرمایهگذاران خرد هنگام معامله اسپرد بتها و CFDها با این ارائهدهنده متحمل زیان میشوند. لازم است پیش از ورود به این معاملات اطمینان حاصل کنید که درک مناسبی از نحوه عملکرد این ابزارها دارید و میتوانید ریسکهای احتمالی را بپذیرید.
نظرات کاربران